مناطق مورد بازديد با رنگ قرمز مشخص شده است.

    در اين تحقيق سعي گرديد با بررسي فاكتورهاي مختلف رويشگاهي، علت خشكيدگي سرشاخه ها و پايه هاي آكاسيا هاي بومي و ديگر گونه هاي درختي ودرختچه‌اي را در محدوده استان هرمزگان مورد شناسايي قرار داده  تا بتوان با توجه به شرايط و امكانات و  هم چنين خصوصيات اكولوژيك و مقايسه آن با ساير تحقيقات انجام شده،  مناسب ترين شيوه هاي مديريتي معرفي گردند.
    شايد بتوان اين طور طرح سئوال کرد:
    علل ضعف و خشكيدگي عناصر گياهي ناحيه صحاري – سندي چيست ؟ 
چنانچه بتوان براي آن پاسخي بدست آورد، دست اندركاران  منابع طبيعي نيز به خواسته چندين ساله خود دست يافته  چون با يافتن علل، انتخاب شيوه مناسب مديريتي به سهولت قابل دستيابي مي‌باشد. 
    برای يافتن پاسخ علمي و منطقي لازم است ابتدا يك تعريفي از پوشش گياهي اين مناطق داشته و ويژگي هاي رويشگاهي گونه‌هاي غالب آن معين گردد سپس با مقايسه شرايط فعلي با كليماكس، ضمن تعيين وضعيت، با ترسيم منحني توالي، موقعيت را مشخص نماييم.
    در تعريف پوشش گياهي، بايستي مشخص شود چه گونه‌هايي با چه خصوصياتي در اين ناحيه حضور دارند. گونه‌هاي غالب اين ناحيه بيشتر از جنس هاي آكاسيا Acacia، كهورProsopis و كنار Ziziphus  مي‌باشند كه هريك با دو تا پنج گونه،  عرصه هاي خاصي را اشغال نموده اند . بعضي از گونه‌ها همانند كنار و كهور درختي  از نظر گسترش در يك دامنه وسيعي گسترده شده  اما گونه‌هاي جنس آكاسيا، هريك در يك محدوده خاصي رويش پيدا نموده ا ند.
    از نظر ساختار و فيزيونومي و تركيب، پوشش اين ناحيه جلوه خاصي داشته و به تعبير كارشناسان مختلف با نام جنگل‌هاي تخريب شده، مراتع مشجر و جنگل‌هاي باز  از آن نام برده شده است. در حاليكه واقعيت چيز ديگري است. اگر به گسترش بيوم ها در سطح قاره ها نظر بيفكنيم متوجه مي‌شويم كه پس از جنگل‌هاي باراني هميشه سبز در حوالي استوا،، جنگل‌هاي نيمه گرمسيري در عرض‌هاي بالاتر قرار دارند كه همجوار با ساوان ها مي‌باشند. ساوان ها از جمله بيوم هايي هستند كه از حوالي عرض‌هاي 15 درجه شروع شده و تا حوالي عرض هاي 25 درجه ادامه مي‌يابد به‌طوريكه بهترين ساوان ها را با عناصر گياهي و جانوري اصلي مي‌توان در استراليا بين عرض‌هاي 20- 25 درجه جغرافيايي مشاهده نمود. ناحيه صحاري- سندي در جنوب ايران از عرض 25 درجه جغرافيايي شروع شده و بصورت يك نوار نسبتا باريكي در بخش جنوبشرقي و جنوب ايران گسترش دارد. زبانه هاي اين نوار در داخل دره ها توسعه يافته به‌طوريكه عناصر گياهي آنرا مي‌توان در حوالي جيرفت كرمان و همچنين حوالي بم ( عرض 29 درجه ) مشاهده نمود.
    در سطح  كره زمين، ساوانا هم مرز با  جنگل‌هاي نيمه گرمسيري، بيابان و جنگل‌هاي خزان كننده مي‌باشد به‌طوريكه مناطقي يافت مي‌شوند كه در مرز و در ناحيه اكوتون بوده  و عناصر بيوم‌هاي مجاور در آنها حضور دارند.
    از نظر جغرافيايي، نوار جنوبي ايران در منتهي‌اليه گسترشگاه  ساوان ها قرار دارد به‌طوريكه عناصر گياهي اصلي اين بيوم (آكاسيا و كهور) را مي‌توان در آن مشاهده نمود اما از نظر تراكم و تنوع و ديگر ويژگي ها تفاوت هايي دارد كه در بخش هاي بعدي به آن اشاره مي‌گردد.  بيوم ساوان داراي خصوصيات خاصي بوده كه آنرا بعنوان يك بيوم اصلي از ديگر بيوم ها منفك مي‌نمايد كه اختصارا" به آنها اشاره مي‌گردد:
1- داراي بارش تابستانه مي‌باشد .
2- ميانگين بارندگي ساليانه آن بين 600-700 ميليمتر تا 1200-1500 ميليمتر متغير مي‌باشد.
3- بدون دوره يخبندان زمستانه بوده و دماي حداقل به صفر درجه نمي رسد.
4- داراي يك قشر سخت لايه در پروفيل خاك مي‌باشد كه در قسمت هاي مختلف دچار شكستگي يا گسستگي مي‌باشد . ضمن اينكه عمق اين قشر در نقاط مختلف متغير مي‌باشد.
5- لگوم‌ها و گرامينه‌ها از عناصر گياهي اصلي ساوان بوده بطوريكه لگوم ها در آشكوب فوقاني و گرامينه ها در كف مي‌باشند.
6- در بين عناصر جانوري ، سرشاخه خوارها  جايگاه خاصي داشته و در سيماي ظاهري عناصر گياهي ساوان ها نقش عمده اي دارند. از ديگر عناصر جانوري اين بيوم مي‌توان  به آهو، گورخر ، تمساع ، شير، كفتار و لاشخورها نيز اشاره نمود.
7- آتش از عناصر عمده و اصلي ساوان بوده و هر 10-15 سال يكبار حادث مي‌گردد تا ضمن سوزاندن بقاياي خشك شده گياهي و افزايش خوشخوراكي با برگرداندن مواد غذايي به خاك و تقويت آن، امكان تجديد حيات را براي بسياري از گياهان كه بذر آنها جهت شكستن كمون به حرارت بالا نياز دارند، فراهم آورد.
8- وجود جنگل‌هاي گالري در داخل و حاشيه آبراهه ها، دره هاو رودخانه در عرصه ساوان.
10-پريودهاي خشكي كوتاه مدت .

حضور پرشمار دام و چراي مفرط يكي از دلايل تخريب.

     آنچه گفته شد ويژگي هاي يك ساوان يا ساواناي واقعي مي‌باشد . چنانچه ويژگي هاي رويشگاهي پوشش‌هاي گياهي ناحيه صحاري – سندي را با آن مقايسه نماييم برخي فاكتورها در اين ناحيه حضور داشته و تعدادي نيز ضعيف بوده و برخي نيز ديده نمي‌شوند.
     فاكتورهايي كه وجود ساوان را در اين ناحيه تقويت مي نمايد مي‌توان از بارش هاي تابستانه، عدم يخبندان، حضور گونه‌هاي گياهي آكاسيا و كهور، حضور برخي سرشاخه خوارها و همچنين وجود سخت لايه(Hard-pan) در برخي مناطق و نهايتا" جنگل‌هاي گالري را در بعضي از دره ها اشاره نمود . در مقابل فاكتورهايي همانند : عدم آتش سوزي، نبود  پوشش كامل گرامينه در كف، ميزان بارندگي كم، پريودهاي خشكي طولاني و كاهش جمعيت گوشتخوارها از جمله مواردي مي‌باشند كه شباهت نواحي جنوبي ايران را با ساوان ها  كم مي‌نمايد .
     اين تشابه ها و اختلافات، باعث گرديده  تا برخي از اكولوژيست ها نظير زهري، فراي و پرابست اصطلاح پسدوساوان يا ساوان هاي دروغي را براي پوشش‌هاي گياهي  نواحي جنوبشرق ايران انتخاب نمايند كه در برخي خصوصيات از ساوان‌ها تبعيت نموده و در مواردي نيز به جنگل‌هاي خشك و بيابان نزديك مي‌گردد(1و2).
     عدم وجود كليه خصوصيات و دخالت هاي خواسته و ناخواسته در اكوسيستم از يك سو و عدم شناخت ما از پتانسل واقعي سيستم از سوي ديگر تماما" منجر به اين شده است كه يك پديده طبيعي نظير خشكيدگي سرشاخه و حذف افراد پير را بعنوان يك مشكل و معضل نگاه نموده و اصرار برآن داشته باشيم تا براي آن علت و  يا علل  يافته و براي مبارزه با آنها راه چاره بينديشيم. هر چند طغيان يك آفت و يا شيوع يك بيماري در يك اكوسيستم طبيعي مي‌تواند در كاركرد آن خلل ايجاد نمايد و در ساختار آن در يك مقطع زماني تغييراتي ايجاد نمايد اما در طولاني مدت سيستم قادر خواهد بود خود را ترميم و مجددا به ساختار اصلي رجعت نمايد(4). هر چند مي‌توان با كنكاش و بررسي و شناخت بموقع عوامل مضره،  سيستم را  با اعمال شيوه هاي صحيح مديريتي،  روند اضمحلال را كند و پيري زودرس را در عناصر زنده كاهش داد. 

هاشم کنشلو