پايه كهور درختي كه تحت هرس شديد سرشاخه زني واقع شده است

     در دهه 70 كه براي تدوين كتاب " نگرشي بر سيماي منابع طبيعي سواحل جنوب كشور" عازم مناطق جنوبي كشور مي‌شدم، بعضا" مشاهده مي‌شد كه تعدادي از پايه‌هاي گياهان دايمي بخصوص درختان و درختچه‌هاي آكاسيا و كهور دچار خشكيدگي شده و يا در يك وضعيت نامناسبي زيست مي‌كنند. پايين بودن جمعيت پايه هاي بيمار و خشك شده نسبت به افراد سالم و مصادف بودن زمان  بازديد با ترسالي، مشكل را چندان آشكار نمي‌نمود تا نگرشي عميق و علمي و همه جانبه به معضل خشكيدگي درختان داشته باشيم. بروز جنگ و توجه دولت وقت به بنادر جنوبشرقي ايران از يكسو و توسعه و گسترش قطب‌هاي تجاري و اقتصادي  چابهار، قشم و عسلويه  از جانب ديگر، كمبود پوشش گياهي و فضاي سبز با توجه به افزايش تراكم جمعيت كاملا" محسوس گرديد و اهميت و نقش پوشش‌هاي گياهي در توسعه  پايدار منطقه  براي مسئولين و مديران محرز گرديد  بطوريكه با اجراي ده‌ها پروژه هاي مطالعاتي در سطح منطقه،  نسبت به بررسي پوشش گياهي و چگونگي احياء   و گسترش آن اقدام نمودند. تحولات يادشده و توجه روزافزون، مسئولين منابع طبيعي منطقه را برآن داشت تا در حفظ و حراست از پوشش‌هاي طبيعي، بيش از پيش جديت نمايند.
  اين موضوع كنجكاوي كارشناسان و محققين منابع طبيعي تجديد‌شونده  را برانگيخت و سؤال‌هاي  متعددي را بوجود آورد :
چرا تراكم پوشش‌هاي درختي و درختچه‌اي كاهش مي‌يابد؟
 علل خشكيدگي پايه‌هاي بعضي از گونه‌ها  چيست؟
 چه عاملي باعث خروج شيرابه در درختان آكاسيا مي‌شود؟
 علل عدم تجديدحيات و زادآوري توده‌هاي طبيعي آكاسيا و كهور درختي كدام است؟
 دليل افزايش جمعيت آفات بخصوص چوبخوارها چيست؟
  جايگاه گونه‌هاي وارداتي در احياء رويشگاه‌هاي تخريب شده كجاست؟
 آيا درخت سمر يك گونه مهاجم است و در پروسه رقابت باعث حذف گونه‌هاي بومي مي‌شود؟
مجموعه سئوالات فوق و ده ها چراهاي ديگر، ما را بر آن داشت تا موضوع را از جنبه‌هاي مختلف مورد بررسي قرار داده و بدنبال پاسخي براي آنها باشيم .
    جهت نيل به اين هدف، ابتدا با توجه به منابع موجود و تحقيقات انجام شده، محدوده گسترش رويش‌هاي  مهم درختي و درختچه اي منطقه مشخص گرديد سپس با همكاري كارشناسان و محققين منطقه،  ازعرصه هايي كه بيشتر در معرض خطر بودند بازديد نموده و از جنبه‌هاي مختلف آنها را تحت كنكاش قرار داديم.
در بررسي كه از هر رويشگاه بعمل آمد سعي گرديد بدون هيچ پيش داوري كليه خصوصيات رويشگاه در حد امكان مورد بررسي قرار گيرد و از نظرات محققين و كارشناسان منطقه و همچنين اظهار نظر بوميان نيز بهره گرفته شود تا در نتيجه گيري بتوان از آن استفاده نمود.
مواد و روش ها
در اين بررسي 6 رويشگاه درختي در محدوده استان هرمزگان( غرب بندرعباس، حوالي بندر خمير، لافت جزيره قشم،  شمالغرب بندر لنگه،  جاده بندرعباس- ميناب  و محدوده  كوشا احمدي) انتخاب و ويژگي هاي رويشگاهي از جمله ( تراكم در هكتار، تركيب گونه‌اي، ساختار سني، وضعيت زادآوري،  فون و فلور، اقليم، ويژگي خاك، ساختار و خصوصيات زمين شناختي،  آفات و بيماري‌هاي گياهي)، شيوه بهره برداري چگونگي مديريت و نگهداري عرصه ها از نزديك مورد بررسي قرار گرفت. ضمن اينكه از نظرات كارشناسان و محقيقين اداره كل منابع طبيعي استان و همچنين محققين بخش تحقيقات حمايت و حفاظت و نظرات بوميان و بهره برداران از عرصه ها نيز بهره گرفته شد.

- ويژگي  عرصه‌ها
اولين سايت مورد بررسي  حوالي روستاي پل انگور انتخاب گرديد.  اين رويشگاه بر روي رسوبات ريز دانه با ارتفاع 50 متر از سطح دريا واقع شده كه داراي شيب ملايمي بطرف جنوب مي‌باشد كه داراي چندين آبراهه كوچك  تا متوسط مي‌باشد. متوسط بارندگي ساليانه آن 160 ميليمتر مي‌باشد. گونه غالب آن  آكاسياي چتري (Acacia tortilis) بوده كه گونه‌هايي همانند كهور درختي (Prosopis cineraria)، ٍافدرا رونده (Ephedra foliate)، ديوخار(Lycium shawii)، كنار (Ziziphus spina-Christi)، تج (Acacia oerfota)، ترات (Hammada salicornica)، سمسور (Suaeda aegytiaca)، نيلكي (Tephrosia persica)، بهمن (Stipa cappensis )، گرامينه ها و علفي‌هاي يكساله  آنها را همراهي مي‌كنند.
از نظر ساختار افقي اين توده درختي داراي سه اشكوب بوده كه آشكوب فوقاني را تك پايه هاي كهور درختي، آشكوب مياني را پايه هاي آكاسيا و ديوخار و آشكوب زيرين (پوشش كف) را بوته‌هاي ترات به همراه گرامينه‌ها و علفي‌هاي يكساله تشكيل مي‌دهند. تراكم  گونه‌هاي درختي و درختچه اي در واحد سطح، تابعي از شرايط فيزيوگرافي بوده به‌طوري‌كه در داخل آبراهه‌ها و اراضي پست و آبگير، تراكم افزايش و به 200 پايه در هكتار  و در اراضي مسطح و بلند، تراكم كاهش و به كمتر از 50 پايه مي‌رسد. در مجموع يك تراكم 70 پايه را در هكتار براي كل منطقه مي‌توان متصور شد. درصد تاج پوشش نسبتا" متوسط و در حدود 20-30% برآورد گرديد .
ارتفاع حداكثر مربوط به تك پايه هاي كهور درختي بوده كه علي رغم سرشاخه زني در آنها به7-8 متر مي‌رسد. متوسط ارتفاع در اين توده مربوط به گونه آكاسياي چتري بوده كه بين 3-4 متر متغير مي‌باشد.
قطر تاج پوشش گونه غالب (آكاسياي چتري ) در پايه هاي مسن و سالم بين 5-6 متر متفاوت بوده و در پايه هاي جوان تر و افراد بيمار  به 2-3 متر كاهش مي‌يابد.
از نظر ساختار سني،  توده موجود يك توده مسن بوده و زادآوري و نهال جوان هيچ يك از گونه‌هاي آكاسيا و كهور و كنار مشاهده نمي‌شود . جوان‌ترين نهال‌ها به نظر مي‌رسد كه سن آنها  بيش از 10 سال باشد . نزديكي به روستا، شيب ملايم و نزديكي به منابع  آب باعث شده است كه دام هاي محلي در تمامي طول سال در عرصه حضور داشته و از گياهان  موجود در كف توده  منجمله نهال‌هاي جوان درختان در اواخر زمستان و اوايل بهار و در ساير فصول از سرشاخه ها استفاده نمايند.
شرايط اقليمي، شيوه دامداري و نوع علوفه غالب منطقه  در تركيب گله تاثير گذاشته بطوريكه در تمامي گله هاي منطقه كه متكي به منابع طبيعي تجديد شوند مي باشند قريب 100% دام‌ها را بزهاي  نژاد محلي و يا تالي تشكيل مي‌دهند.  بزهاي تالي با قامت بلندي كه دارند غالبا" از جوانه ها و سرشاخه هاي نهال‌ها و درختان تغذيه نموده و ضمن تغيير فرم ظاهري درختان و درختچه ها، باعث ريشه كن شدن نهال‌هاي جوان و تضعيف گياهان دايمي مي‌گردند. كاهش علوفه در فصول خشك و خشكسالي‌ها، دامداران را وادار به تهيه علوفه براي دام‌هاي گرسنه از طريق قطع سرشاخه‌ها مي‌نمايد بيشترين گونه‌هايي كه مورد سرشاخه‌زني واقع مي‌شوند كهور درختي و چش  مي‌باشد  به‌طوريكه اغلب پايه هاي اين دو گونه فرم اصلي خود را از دست داده و يك فرم ناموزون گرفته‌اند.
در تعدادي از پايه هاي تج (( Acacia oerfota، بخشي از تاج  درختان دچار خشكيدگي گرديده كه اندام هاي خشك شده مورد حمله آفات چوبخوار واقع شده اند.  بهره‌برداري نامناسب و قطع شاخه هاي قطور در زمان فعاليت درخت جهت تامين سوخت  و همچنين وزش باد و ديگر عوامل باعث شده است كه تعدادي از شاخه‌هاي اكاسياي چتري (Acacia tortilis)  دچار صدمه و شكستگي شده‌اند  به‌طوريكه از محل قطع و شكاف، صمغ و شيرابه خارج گرديده كه شرايط را  براي فعاليت قارچ ها مناسب نموده است.
دومين سايتي كه در حوزه بندر خمير مورد بررسي قرار گرفت رويشگاه سه گونه آكاسياي بومي چگرد(Acacia ehrenberiana)، آكاسياي چتري (Acacia tortilis)   و تج ( (Acacia oerfota در دو سوي جاده آسفالته هرمزگان به بندر خمير قبل از روستاي سايه خوش به ارتفاع 30 متر از سطح دريا كه متوسط بارندگي ساليانه آن حدود 155 ميليمتر مي‌باشد.
اين رويشگاه داراي خاكي سبك بوده  كه در اثر فرسايش بادي تجمع پيدا نموده اند. شيب متوسط رويشگاه ملايم و جهت اصلي آن شرقي مي‌باشد كه جهت فرعي شمالي نيز در آن ديده  مي‌شود.
رويشگاه در اثر احداث جاده به دوبخش شمالي و جنوبي تقسيم شده است.  قطعه شمالي آن در مسير آبراهه اصلي بوده و از هرزآب‌هاي فصلي ارتفاعات بالادست بهره‌مند مي‌گردد و قطعه جنوبي با توجه به احداث جاده و كوبيدگي خاك زيرين، از هرزآب‌هاي بالادست بي بهره بوده و فقط متكي به حوزه بسيار كوچكي بوده كه در بخش جنوبي آن واقع گرديده است .
با عنايت به دخالتي كه در اين عرصه گرديده تعدادي از پايه هاي گونه تج و همچنين چندين پايه آكاسياي چتري، دچار خشكيدگي شده‌اند.
از ديگر خصوصيات اين توده، تراكم نسبتا زياد پايه هاي آكاسيا مي‌باشد كه در يك مقطع زماني با توجه به مناسب شدن شرايط و تجمع رسوبات بادي در اين دامنه و بارندگي مناسب و افزايش ذخيره رطوبتي، حضور پيدا نموده اند. رطوبت موجود در خاك با توجه به شرايط، تكاپوي جمعيت درختي و درختچه اي را نمي‌دهد لذا در اين عرصه خشكيدگي  از سال‌ها قبل، بعد از احداث جاده آغاز شده و طي 10-15 سال گذشته، به تدريج، بر تعداد خشكه دارها  افزوده شده كه بقاياي آنها در عرصه باقي مانده ا ست . 
سومين عرصه  مورد بررسي،  رويشگاه ديگري از آكاسيا در حوالي روستاي سايه خوش بود . اين رويشگاه در داخل دره وسيعي واقع شده كه هرزآبهاي ارتفاعات مارني و تبخيري را تخليه و به طرف دريا هدايت مي نمايد. اين دره با ارتفاع 30 متر از سطح دريا،  پوشيده از رسوبات قديم و جديد ناشي از فرسايش‌هاي آبي ارتفاعات مارني بالادست مي‌باشد .  ميانگين بارندگي ساليانه آن  قريب 160 ميليمتر در سال مي باشد كه بيشتر در فصل زمستان ريزش مي‌نمايد.
با عنايت به جنس تشكيلات، هرزآبهاي ناشي از بارندگي، مقادير متنابهي املاح را با خود حمل و در اين محل همراه با رسوبات برجا مي‌گذارند. در اين رويشگاه عمدتا گونه تج (Acacia oerfota)همراه با پايه هايي از گونه افدرا رونده (Ephedra foliate) حضور دارند كه تك پايه هاي اكاسياي چتري  (Acacia tortilis)در بين تج ها ديده مي‌شوند.
در آشكوب زيرين گونه‌هاي علفي نظير علف شور (Salsola sp.)، سياه شور(Suaeda aegytiaca)، آتريپلكس(Atriplex leucoclada)، پشموك Aerva persica  و همچنين ترات و ديوخار حضور دارند.
آثار ضعف عمومي و كاهش شادابي در اكثر پايه ها در بخش شمالي و غربي جاده،  ملاحظه مي‌گردد ضمن اينكه تعدادي از پايه هاي تج نيز دچار خشكيدگي شده اند . خشكيدگي از بخش فوقاني شاخه‌ ها آغاز شده و بتدريج به بخش هاي تحتاني سرايت نموده است . از محل خشكيدگي،  آثار تراوش صمغ و شيرابه گياهي مشاهده مي‌شود . تعدادي از پايه ها نيز به حد خشكيدگي كامل رسيده‌اند.
درصد خشكيدگي در بعضي از پايه ها محدود و منحصر به خشكيدگي سرشاخه ها و بخش هاي فوقاني تاج بوده و در تعدادي نيز كل نهال  دچار خشكيدگي شده‌ است. در پايه هايي كه بخش فوقاني خشك شده است از حد فاصل بخش زنده گياه با بخش مرده، صمغ از تنه گياه خارج گرديده است.
از جمله مواردي  كه در اين سايت  مشاهده گرديد شادابي خوب تعدادي از پايه هاي سه گونه آكاسيا (چگرد، تج، آكاسياي چتري) در حاشيه جنوبي جاده بود كه در حاشيه يك آبگير واقع شده بودند .
تمامي‌گونه‌ها در اين آبگير ضمن برخورداري از شادابي خوب تا عالي، قادر به تجديد حيات شده كه ضمن جالب توجه بودن، اين وضعيت جاي تعمق دارد.

- خشكيدگي چندين پايه آكاسيا در سال‌هاي مختلف در رويشگاه با بافت سبك و حوضه آبخيز محدود

     با توجه به اين پديده، اين سئوال مطرح مي‌شود چگونه علي رغم ورود رسوبات مارني به اين عرصه، تمامي پايه ها شاداب بوده و قادر به توليد مثل شده اند؟
 موضوع ديگري كه در همين عرصه مشاهده گرديد حضور تك پايه هاي سمر يا كهور پاكستاني(Prosopis juliflora) در كنار پايه هاي آكاسياي چتري، تج و چگرد  بوده كه تمامي گونه‌ها بدون اينكه تاثير سويي بر يكديگر بگذارند با توجه به نعمت آب ذخيره شده، شاداب بوده و تاج بسيار انبوه و متراكمي را تشكيل داده اند. با عنايت به وضعيت بوجود آمده مي توان اظهار داشت كه گونه‌هاي بومي جنس آكاسيا در شرايطي كه رطوبت كافي در اختيار داشته باشند قادر خواهند بود تاثيرات نامساعد  املاح خاك را تحمل نمايند و به اعمال حياتي خود ادامه دهند ضمن اينكه توان آنها در رقابت بين گونه اي با گياهاني همانند سمر افزايش مي‌يابد.
مي‌توان بيان نمود كه ادعاي بعضي از كارشناسان،  كه حضور پايه هاي سمر (كهور پاكستاني  (Prosopis juliflora منجر به خشكيدگي گياهان بومي از جمله پايه هاي آكاسيا  در منطقه گرديده،  نمي‌تواند يك استدلال قاطع و عام ‌باشد و بايستي درپي علل  ديگري جهت خشكيدگي بعضي از پايه هاي درختان آكاسيا و كهور هاي بومي بود .
چهارمين عرصه اي كه مورد بررسي قرار گرفت  رويشگاه سه گونه‌ آكاسيا در شمال  غرب بندر لنگه بوده كه بر روي مخروط افكنه درشت دانه با شيب  حدود 10-15%  و بر روي دامنه غربي و جنوبغربي  واقع شده بود.
ارتفاع از سطح دريا در اين رويشگاه نسبت به سايت هاي قبلي بالاتر  و به 200 متر مي‌رسد. ميزان بارندگي آن با توجه به ارتفاع بالاتر به 170 ميليمتر بالغ مي شود.
در اين دامنه گونه‌هاي آكاسياي چتري و چگرد غالب بوده و تك پايه هاي تج نيز در آن مشاهده مي‌شود. در آشكوب زيرين اين عرصه،  بوته هاي ترات Hammada salicornica بهمراه افدرا رونده Ephedra foliata، ديوخار Lycium shawii، آفتاب پرستHeliotropium sp.، كاه مكي Cymbopogon olivieri، شمح Ochradenus baccatus و اسكنبيل Calligonum sp.  حضور دارند .
در اين عرصه گياهان از وضعيت مناسبتري برخوردار بوده و فاصله و تراكم معقولي با توجه به رويشگاه در آنها مشاهده مي‌گردد. ضمن اينكه اين منطقه نيز همانند ساير مناطق تحت تاثير خشكسالي‌هاي چند ساله اخير قرار داشته است. در بين بعضي از پايه ها آثار خشكيدگي سرشاخه ها و ظهور صمغ بر روي تنه مشاهده مي‌گرديد ولي هيچ يك از پايه ها دچار خشكيدگي100%  نشده اند.
موردي كه در اين عرصه جالب توجه بود و در سايت قبلي نيز مشاهده گرديد شادابي خوب  تعدادي از پايه هاي آكاسياي چتري در حاشيه بند خاكي مي‌باشد .
 كليه پايه هايي كه در داخل آبگير ايجاد شده در بالادست بند خاكي قرار گرفته اند نسبت به  ديگر پايه ها از ويژگي هاي كمي و كيفي بهتري برخوردار بودند. آنچه قابل ذكر است فقط پايه هاي جنس آكاسيا نيستند كه دچار خسارت و خشكيدگي شده اند بلكه اكثر گونه‌هاي چند ساله نظير اسكنبيل، ترات، ديوخار و... بخشي از اندام هاي آنها و بعضا" كل گياه دچار خشكيدگي شده است.
پنجمين عرصه موردبررسي، منطقه درتوجان درمسير جاده بندرعباس– ميناب يكي ديگر از رويشگاه‌هاي  آكاسيا بود  اين عرصه در اراضي سبك و شني واقع شده كه در معرض شديد فرسايش بادي و بعضا" آبي قرار داشته به‌طوريكه خاك بين گياهان در اثر فرسايش از بين رفته  و عارضه  نبكا به فراواني درعرصه بوجود آمده است. شدت فرسايش در بعضي نقاط به حدي بوده كه ريشه گياهان در معرض هوا قرار گرفته‌اند. ارتفاع از سطح دريا قريب 20 متر و ميانگين بارندگي آن به 210 ميليمتر مي‌رسد. در اين رويشگاه دو گونه آكاسيا (چگرد و تج ) غالب بوده كه گياهان اسكنبيل، علف شور، كهور درختي، سمسور، پانيكوم، ديوخار و تك پايه هاي سمر آنها را همراهي مي كنند.
آثار خشكيدگي اندام هوايي در تعداد زيادي از پايه ها بچشم مي‌خورد و در افرادي كه بخشي از اندام هوايي آنها خشك شده است آثار برون زدگي صمغ مشاهده مي‌گردد. در اين منطقه نيز، علاوه بر آكاسياها، ديگر گونه‌هاي بومي نيز دچار خشكيدگي شده اند كه به نظر مي‌رسد سبك بودن و خشكي بستر، تراكم بالا و همچنين فرسايش شديد خاك و قرار گرفتن ريشه‌ها در معرض هوا  از جمله دلايل بالا بودن درصد خشكيدگي در اين منطقه باشد.
حمله جوندگان همانند موش و سمور را نبايد در اين منطقه ناچيز شمرد.  اين جوندگان با حفر تونل‌هاي زيرزميني ضمن خشك نمودن محيط اطراف ريشه و افزايش تنش خشكي با تغذيه از ريشه گياهان  و قطع آنها باعث زيان و خسارت شده و بعضا در صورت بالابودن شدت حمله، خشكيدگي كامل گياه  را باعث مي‌شوند.
ششمين رويشگاهي كه مورد كنكاش واقع شد توده هاي آكاسياي چتري در جزيره قشم بود كه 10 متر از سطح دريا ارتفاع داشته و ميزان بارندگي آن به  151.6  ميليمتر در سال مي‌رسد كه از يك توزيع نامناسب ماهانه و ساليانه برخوردار مي باشد. براساس آمار بارندگي سال‌هاي 1996- 2005  سازمان هواشناسي ، در طي10 سال فقط يكسال بارندگي بيش از دو برابر ميانگين بوده و 4 سال بيش از متوسط ساليانه و 6 سال ميزان بارش كمتر از متوسط، كه 3 سال آن ميزان بارش كمتر از نصف ميانگين بارندگي بوده است.  از ويژگي رويشگاه‌هاي آكاسيا اين جزيره مي‌توان به محدود بودن حوزه‌هاي آبخيز ، شيب ملايم ،بافت سبك ،  عدم ورود دام هاي مهاجر و جمعيت كم دام ها اشاره نمود.  در اين جزيره پايه هاي درختان آكاسيا در يك وضعيت كمون با توجه به خشكي تابستانه به سر برده و تقريبا" در زمان بررسي،  عاري از برگ مي‌باشند. بررسي خصوصيات ظاهري توده نشان مي‌دهدكه خشك شدگي پايه ها به شدت ديگر مناطق نبوده اما عدم زادآوري و ناقص بودن هرم سني و غالبيت درختان مسن در اين جزيره نيز مشاهده مي‌گردد كه در پايداري و تداوم اكوسيستم، از عوامل چندان خوبي نبوده و در صورت ادامه اين روند، در دراز مدت شاهد اضمحلال وتغيير آن خواهيم بود . از نظر تراكم و انبوهي نسبت به ساير رويشگاهها در درجه بالاتري قرار دارد اما از نظرغناي گونه اي، فقير بوده و گونه هايي كه آكاسياي چتري را همراهي مي‌كنند خيلي محدود مي‌باشند.
علاوه بر رويشگاه‌هاي ساحلي و مخروط افكنه ها ي مشرف به دريا، رويشگاه‌هاي تپه ماهورهاي بالادست و ارتفاعات كوهستاني نيز مورد كنكاش واقع شد. با دور شدن از ساحل و  افزايش ارتفاع از سطح دريا و كاهش رطوبت نسبي،  ابتدا از جمعيت گونه تج ( Acacia oerfota  ) در ادامه از تراكم پايه هاي آكاسياي چتري (Acacia tortilis)كاسته مي‌شود بطوريكه در روي ارتفاعات، قبل از جوامع بادام كوهي و بنه فقط پايه هاي چگرد Acacia ehrenbergiana))را مي‌توان در روي دامنه ها همراه با گونه‌هاي تاج حروسِ  gracizin  Amaranthus ، شپشوAnabasis salsa ، انزروتAstragalus arbusculinus ، كاه مكي  Cymbopogon olivieri ، ريش بز Ephedra procera ، گرانتيا Grantia aucheri ، كروجGymnocapus decander ، تراتHammada salicornica ، آفتاب پرست Heliotropium ervilimbe ، گل آفتابي بيدي Helianthemum salicifolium ، نريشتHyparrhenia hirta ، شمحOchradenus baccatus ، گلدر Otostegia persica ، گيشدرPeriploca aphylla،                          كلموPhysorrhynchus chamaerapistrum ،سگ دندان Pycnocycla nodiflora و رمليك Ziziphus nummularia  را بصورت تنك مشاهده نمود. ارتفاع از سطح دريا نسبت به سايت ها قبلي بالاتر و بين 200 تا 400 متر متغير مي‌باشد.تراكم در اين ارتفاع تابعي از عمق خاك ،جهت جغرافيايي و شرايط فيزيوگرافي دارد بطوري‌كه در دامنه‌هاي جنوبي و شيب هاي تند كه عمق خاك ناچيز است تراكم بسيار كم مي‌باشد ودر داخل دره‌ها، دامنه هاي شمالي و در نقاطي كه خاك عميق‌تر است تراكم افزايش مي‌يابد . بيشترين تراكم چگرد را مي‌توان در داخل دره‌ها مشاهده نمود كه پايه هاي رمليك ، خرزهره و بعضا پده آنرا همراهي و مجموعا بيشه زار هاي كم و بيش انبوهي را تشكيل مي‌دهند. 
در ادامه رويشگاه‌هاي بادام و بنه در شمال‌شرق بندرعباس در حوالي كوشا احمدي  با ارتفاع بيش از 500 متر از سطح دريا كه ميانگن بارندگي در آن بيش از 250 ميليمتر در سال مي باشد مورد بررسي قرار گرفت. در منطقه مهرگير احمد آباد در داخل دره اي شرقي- غربي  بر روي رسوبات آبرفتي رودخانه و هم چنين  روي دامنه ها،  توده‌هاي مخلوط بادام كوهي Amygdalus scoparia،  بنه Pistacia atlantica حضور دارند.
   از ديگر گونه‌هاي درختي و  درختچه اي كه دو گونه فوق را  همراهي مي‌نمايند مي‌توان از زيتون زنگي Olea ferruginea، انجير برگ ريز  Olea johannis   و يك گونه از خانواده عناب
Rhamnaceae بنام Sageretia brandrethiana   نام برد. پرند Pteropyron aucheri  و افدرا رونده نيز در برخي نقاط حضور دارند .
از ويژگي توده هاي درختي منطقه يادشده، كهن سالي تمامي پايه ها،  ناقص بودن هرم سني و حضور دايم دام در عرصه مي‌باشد بطوريكه غالب درختان  تا ارتفاعي كه قد دام ها  اجازه مي‌دهند به شدت چرا شده‌اند و در پايه هايي كه تنه اصلي  قطع ‌گرديده و ريشه جوش‌ها ظاهر شده‌اند گياه كاملا" دفرمه و شاخه ها كج و معوج و برگ‌هاي آن خيلي فشرده و ريز گرديده اند.  تاثير چراي دام و هم چنين دخالت هاي مستقيم و غير‌مستقيم  انسان  منجر به حذف آشكوب زيرين در اين جنگل‌ها گرديده و غالب اين جنگل‌ها يك تا دو آشكوبه بوده  كه اكثريت افراد آنها را پايه هاي مسن و پير تشكيل داده‌اند.
آنچه در اين جنگلها شاخص مي‌باشد كهولت سن، عدم زادآوري و حضور دايمي دامها در آنها مي‌باشد به‌طوريكه اجازه هيچگونه تجديد حيات به درختان مادري داده نشده‌است و گياهاني كه برگها و سرشاخه هاي آن قابل تعليف مي‌باشند به شدت مورد تهاجم دام هاي اهلي و وحشي قرار گرفته اند.
در بخش غربي اين منطقه در محدوده آب‌بيد كوشا احمدي، بر روي اراضي كه حالت تپه ماهور دارند و بهره برداري از معادن سنگ در آن صورت مي‌گيرد، تمامي عرصه پوشيده از جنگل بادام‌كوهي مسن مي‌باشد كه بخشي از آن به دليل بهره برداري از معدن از بين رفته و الباقي نيز بعنوان چراگاه مورد استفاده قرار مي‌گيرد . حضور گونه سيخكي Ebenus sp.  در اين منطقه نشان از بارندگي بيشتر آن نسبت به ديگر مناطق مي‌باشد . در اين منطقه بادام ها هيچ زادآوري نداشته و تعدادي از پايه‌هاي بادام دچار خشكيدگي سرشاخه ها شده اند كه به نظر مي‌رسد يكي از علل آن، فعاليت نوعي شپشك بر روي ‌شاخه‌هاي بادام ‌باشد كه در اثر فعاليت اين آفت آثار نكروز روي سرشاخه ها پديدار گشته كه در دراز مدت منجر به خشكيدگي  سرشاخه ها مي‌شود . لازم به ذكر است اين افت و ديگر مكنده ها همانند شته توسط كفشدوزك بطور طبيعي  قابل كنترل مي‌باشند .
آنچه در اين منطقه مشاهده مي‌شود احداث بند و سدهاي سيماني در داخل آبراهه هاي اصلي و ذخيره آب در نقاط مختلف دره بدون اينكه هيچ توجيهي در ذخيره سازي  اين آبها داشته باشند به‌طوريكه در سه سد متوالي كه توسط ارگان‌هاي مختلف احداث شده است در بندهاي اول  و دوم، آب ذخيره شده در بالادست بند، هيچ كاربردي  نداشته و در بند سوم كه براي كشاورزي احداث شده است هيچ آبي ذخيره نشده است. اين نوع فعاليت ها، باعث مي‌گردد كه رويشگاه‌هاي درختي و درختچه‌اي پايين دست  كه حالت جنگل‌هاي گالري را دارند و شرط وجودي آنها سيلاب‌ها و هرزآبهاي فصلي مي‌باشد با كم آبي و تنش خشكي مواجه شوند و ضمن كاهش تراكم، در طولاني مدت از عرصه حذف خواهند شد.

هاشم کنشلو