چرا كاركنان، كارايي خود را نشان نميدهند؟
در سالهاي پاياني دههي هشتاد ميلادي يكي از مشاوران ارشد مديريت در ايالات متحده به نام فرديناند فورنيس[1]، نتايج پژوهشهاي دامنهدار و گستردهي خويش را در كتابي با عنوان: «چرا كاركنان، كاري را كه از آنان انتظار ميرود، انجام نميدهند؟» منتشر ساخت. وي در طول 15 سال از طريق جمعآوري نظريات بيش از بيست هزار نفر از مديران مؤسسهها و شركتهاي فعال در سراسر ايالات متحده آمريكا به اين نتيجه رسيد كه مهمترين دلايل اين رخداد، سه عامل زير است:
1. كاركنان دلايل و ضرورت انجام دادن كار را نميدانند؛
2. كاركنان چگونگي انجامدادن كار را نميدانند؛
3. كاركنان نميدانند انجام يافتن چه كاري از آنها مورد انتظار است.

او در هر سه مورد هم، اصليترين دليل وضعيت پيش آمده را ضعف مديريت و ناتواني يا ناآگاهي مدير از علم روز مديريت، معرفي كرده و رهنمودهايي براي مديران عرضه داشته است[2].
پرسش اصلي اين است، هنگامي كه مشاهده ميكنيم در كشوري چون ايالات متحده آمريكا كه قدرت اصلي بازار در دست بخش خصوصي بوده و عملاً بر پايهي آموزههاي مبتني بر اقتصاد آزاد اداره ميشود؛ چنين بحراني در مديريت وجود دارد و تا اين حد از مديراني ناكارآمد در عاليترين سطوح بهره برده ميشود، تكليف كشورهايي كه بر مبناي اقتصادي دولتي اداره ميشوند، روشن است؛ كشورهايي كه ملاحظات ديگري را نيز بر شايستهسالاري ترجيح ميدهند كه كمابيش از آنها اطلاع داريم؛ ملاحظاتي كه بر بنياد آنها بايد «بين خودي و غير خودي و نخودي!» تفاوت قايل شد و خلاصه آنچه كه در تصاحب پستهاي مديريتي حرف نخست را ميزند، ثابت شدن «برادري» مدير است تا «تخصص» وي.

اينكه ما در طول سه دههي گذشته بيش از يكهزار ميليارد دلار صادرات داشتهايم – يعني در شمار يكي از 20 كشور نخست جهان از اين منظر قرار داريم - امّا كماكان از منظر پايداري سرزمين، بهداشت، توسعهي انساني، ظرفيت بحث و گفتگو، ريسك سرمايهگذاري، راندهمان كاري و ... در بين بيست كشور نخست جهان جاي نداريم؛ خود گواه آن است كه مديريت حاكم بر سرزمين ارزشمندمان، تا چه اندازه در استفاده از شگردهاي نوين مديريت با لكنت زبان مواجه است. به كلامي سادهتر، بايد اعتراف كرد: ارزش دانش و تبحر بخشي از مديراني كه بر اين سرزمين مديريت كردهاند، همسنگ حوزهي مسئوليتشان نبوده است.
يادمان باشد: اگر جسارت نقد و كالبدشكافي منصفانه و علمي عملكرد خود را نداشته باشيم، محكوميم تا سرنوشت پيشين را تكرار كرده و فرصتسوزيها را امتداد دهيم.
در همين باره
- راه هاي ساده براي مديريت كارمندان
--------------------------------------------------------------------------------
[1] Ferdinand F. Fourniee
[2] Fourniee, Ferdinand F. 1988: Why Employees Don't Do What They're Supposed To Do and What to Do About ir. USA. Liberty Hall Recss, McGraw-Hill Companies.
این تارنما، سخنگاه رسمي يك تشكل علمي پژوهشي است كه وارد سیزدهمين سال حيات خود شده و میکوشد تا هم دیدگاههای اعضای هیأت علمي شاغل در بخش تحقيقات منابع طبيعي را بازگو كند و هم تعاملي سازنده و افزاينده با ديگر دلسوزان و صاحبنظران اين حوزه برقرار سازد. چنين است كه پيشاپيش دست همهي عزيزاني كه در اين مهم به ياري طبيعت ناب سرزمين مادري بشتابند، ميفشاريم و از ديدگاهها و مقالات ارساليشان استفاده كرده، در صورت تمايل به نام خودشان منتشر خواهيم كرد.