طرحي براي هجوم دوباره به منابع طبيعي

     دكتر احمد رحماني، رئيس هيات ‌مديره انجمن اعضاي هيات علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع نيز در باره طرح پيشنهادي نمايندگان مجلس گفت: «‌واگذاريي‌هايي از اين دست سابقه خوبي ندارد. در دهه ،40 قطعات 10‌هكتاري به برخي اشخاص واگذارشد كه متأسفانه در همه آن اراضي ساخت‌وساز شد. به عبارت ديگر، اين طرح‌ها با اهداف و برنامه‌ريزي‌هايي واگذار مي‌شود اما در مرحله عمل چيز ديگري از آب در مي‌آيد. شما يك نمونه از اين واگذاري‌ها را پيدا نمي‌كنيد كه تبديل به جنگل شده باشد چرا كه افراد سودجو، منفعت خود را به جنگل ترجيح مي‌دهند.»

اين عضو هيات علمي، با انتقاد از مطرح شدن چنين طرح‌هايي، تصريح كرد:« اين طرح درصورت تصويب، ضربه مهلكي بر عرصه‌هاي جنگلي وارد مي‌كند و در واقع بهانه‌اي است براي تبديل كردن عرصه‌هاي جنگلي به ساخت‌وساز و كاربري‌هاي ديگر. اگر منظور افزايش بهره‌وري است بايد بهره‌وري زمين‌هاي كشاورزي را افزايش دهيم نه اينكه جنگل‌ها را به اراضي كشاورزي تبديل كنيم چرا كه اراضي جنگلي اغلب شيبدار است و اراضي كشاورزي كه در شيب واقع شده‌اند حداكثر 5‌سال محصول مي‌دهند و پس از آن به‌دليل شسته شدن بر اثر باران از حيز انتفاع خارج مي‌شوند. بنابراين سرنوشت اين اراضي از پيش مشخص است؛ د‌ر مرحله نخست به اراضي كشاورزي و در مرحله دوم به ساختمان تبديل مي‌شوند.

اين طرح در واقع هجوم ديگري است به عرصه‌هاي جنگلي.» رحماني با اشاره به اينكه عرصه‌هاي منابع طبيعي از جنبه‌هاي مختلف مورد هجوم است به توسعه لجام گسيخته اشاره كرد و گفت: «‌به صرف اينكه مي‌خواهند كشور را توسعه بدهند بدون مطالعات زيربنايي به منابع طبيعي هجوم مي‌برند. اين درحالي است كه خشكسالي هم جنگل‌هاي مناطق خشك كشور را شديدا تهديد مي‌كند. چراي دام در جنگل، برداشت غيرمجاز چوب براي سوخت نيز از ديگر عوامل تهديد‌كننده جنگل‌هاست؛ آن وقت در اين ميان طرحي از اين دست نيز پيشنهاد مي‌شود.»

آيش، شاخه‌اي از مديريت

اين پژوهشگر منابع طبيعي در‌باره طرح آيش جنگل‌ها گفت: «‌جنگل نياز به استراحت دارد اما نمي‌توان آن را به حال خود رها كرد. آيش مي‌تواند يكي از شاخه‌هاي مديريت جنگل باشد. اگر همين حداقل حفاظت و سازماندهي را كه در حال حاضر وجود دارد به بهانه آيش رها كنيم ضربه مهلكي به جنگل وارد مي‌شود. در هيچ نقطه‌اي از جهان جنگلي را پيدا نمي‌كنيد كه به بهانه آيش دور آن را حصار كشيده باشند. آنچه جنگل‌هاي ما به آن نياز دارند مديريت كارآمد است. نمونه‌اي از مديريت نا‌كارآمد وضعيت جنگل‌هايي است( نظير پارك ملي گلستان) كه در دست سازمان حفاظت محيط‌زيست است؛ وضعيت اين جنگل‌ها بسيار بدتر از ساير عرصه‌هاي جنگلي است.»

رحماني با تاكيد براينكه برخي از كارشناسان اجراي طرح آيش را ضروري مي‌دانند، گفت:
« در مقابل عده‌اي معتقدند بايد با مديريت علمي و كارآمد، مانع از تخريب جنگل شد و زمينه احيا و سالم‌سازي‌ آن را فراهم كرد. براساس اين ايده، بخشي از جنگل نياز به آيش دارد اما در مناطقي بايد درختان فرسوده از جنگل خارج شود. ولي آيش به مفهومي كه هيچ اقدامي در جنگل صورت نگيرد را مردود مي‌دانند.

كسي كه طرح آيش را پيشنهاد مي‌دهد بايد جزئيات برنامه را هم اعلام كند. نكته‌اي كه وجود دارد در مناطقي كه سازمان جنگل‌ها طرح‌هاي جنگلداري را در دست اجرا دارد نسبت به مناطق فاقد طرح موفق‌تر بوده است. اما نكته‌اي كه در اين ميان فراموش شده بحث نظارت است. هر طرحي در صورتي موفق خواهد بود كه ناظراني بي‌طرف بدون حب و بغض بر اجراي آن نظارت كنند. اين شيوه نظارت در صورتي ميسر است كه زمينه نظارت تشكل‌هاي مردمي و اعضاي هيئت علمي فراهم شود.

تا زماني كه ناظر و مجري يكي است وضعيت به همين شكل باقي خواهد ماند. نمونه آن طرح صيانت است كه در زمان خودش بهترين طرح محسوب مي‌شد اما نبود نظارت سبب شكست آن شد.»به اعتقاد رحماني عمده‌ترين چالش، نظارت خارج از دستگاه‌هاي دولتي و اجرايي است كه صورت نمي‌گيرد. اين نكته‌اي است كه بارها و بارها كارشناسان و متخصصان نسبت به خلأ آن هشدار داده‌اند چرا كه اگر زمينه نظارت تشكل‌هاي مردمي و اعضاي هيئت علمي فراهم‌ آيد ديگر كسي به‌خود اجازه نخواهد داد در تالابي، ميان گذر احداث كند يا مجوزي براي پتروشيمي يا پالايشگاه در قلب جنگل‌هاي شمال صادر كند.