سرزمین ایران به واسطه‌ی قرارگرفتن در كمربند خشك جهان، همواره از محدوديت آب در رنج بوده است؛ واقعيتي كه نشان مي‌دهد: آن مديريتي مي‌تواند بر ايران‌زمين موفق‌تر عمل كند كه توانايي اعمال ملاحظات لازم در حوزه‌هاي گوناگون توسعه را بر بنياد حفظ پايداري بوم‌شناختي سرزمين و اندوخته‌هاي آبي گرانبهايش دارا باشد. در چنین شرایطی، وجود تالاب‌ها در فلات ایران همچون گنج‌های غنی و پرارزشی شمرده می‌شوند که می‌توانند پشتوانه‌ای محکم برای تداوم حیات انسان‌ها و ديگر زيستمندان ساكن در اين بوم و بر مقدس محسوب شوند
از اين رو، تالاب‌ها به عنوان گنجينه‌هاي ارزشمند محيط طبيعي شناخته شده و به راحتي مي‌توان همچون شاخصی گويا برای رصد حیات در سرزمین‌های اطراف‌شان مورد مداقه جدي قرار گيرند. در همین راستا نگاهی به شرایط حال حاضر تالاب‌های ایران علاوه بر آنکه زنگ خطری جدی برای حفظ حیات در این سرزمین را به صدا درآورده، نگاه‌ها را متوجه بحران‌هایی می‌كند که امروز متوجه منابع آبی و خاکی این سرزمین شده است.
براساس مستندات موجود و مطالعات گسترده و متمرکز و رصد مرتب شرایط تالاب‌ها در ایران میتوان به این یقین رسید که وقوع خشکسالی طی سال‌های گذشته بستری بحرانی برای تهدید حیات در تالابهای ایران را پدید آورده است. اما بی‌شک ایجاد چنین بستری، زمینه‌ای را فراهم كرده تا آنچه که طی سالیان گذشته و در قالب هشدارهای مکرر از سوی کارشناسان زیست‌محیطی ایران مطرح می‌شده است، جنبه‌ی عملی به خود گرفته و زخم خشکسالی را بر پیکر منابع آبی ایران بسیار بیش از آنکه باید نمایان سازد. آنچه سبب شد طی سالهای اخیر زخم خشکسالی بیش از آنچه که قدرت دارد، بستر تالابهای ایران را از آب تهی کرده و به سمت پلايا و شوره زار پیش برد، مسايلی از جمله عدم مديريت خردمندانه اندوخته‌هاي آبي سطحي و زيرزميني و اجرای فعالیتهای عمرانی و صنعتی در حاشیه ی تالابها بدون در نظر گرفتن بوم‌سازگان (اکوسیستم) این كناربوم (اكوتون) ‌هاي ناهمتا بوده است که بارها و بارها نسبت به وقوع آنها هشدار داده شده بود. 
شاید نمونه ی ویژه و شاخص اين مدعا، وضعيت رقت‌انگيز كنوني تالاب پریشان باشد. تالابی تا بدان حد با اهمیت و ویژه که در زمره نخستین تالابهای ایران قرار گرفت که در کنوانسیون رامسر به عنوان اندوخته گاه زيست سپهر، ثبت شده است. تالابي كه در حقيقت، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران هم به شمار مي‌رفت و همه ساله پرندگان مهاجر بی نظیری از مناطق مختلف دنیا برای زمستان گذرانی آن را انتخاب میکردند. علاوه بر تمامی اینها قرارگیری این تالاب در نقطه ای حساس و حیاتی بر پیکره جغرافیایی، اهمیتی دو چندان به آن داده است. تالاب پریشان در حد فاصل نواحي رويشي زاگرس، خلیج عمانی و ایران وتورانی است و کاملاً یک منطقه اکوتون با گونه گوني زیستی غنی محسوب میشود که سبب تعادل بوم‌شناختي و اقليمي منطقه را فراهم آورده است.
شاید تنها با نگاهی به چنین شرایط ویژه ای بتوان به عمق اهمیت این تالاب برای حفظ حیات در حوزه های مرتبط با آن که به معنای حیات جمعیت قابل توجهی از انسانها و سایر جانداران است پی برد و نسبت به تمامی تهدیدها و بحرانهای حول آن با حساسیت ویژه نگریست.
با اين وجود، شوربختانه عملکرد ما در عرصه های مدیریتی حول مسايل تالاب تا بدان حد ضعیف بوده که نه تنها نتوانسته مانع از گسترده شدن شرایط ناشی از خشکسالی در بستر پریشان شود، بلکه بحرانهای ناشی از آن را دوچندان كرده است. عدم کنترل مناسب در حفر چاه ها در حوضه ی آبخیز این تالاب که همچون مکنده هایی قوي، شیره جان پریشان را بیرون می کشند و عدم حفاظت صحیح از حریم واقعی تالاب که موجب تعرض های گسترده و چشم گیر به حاشیه آن شده، سبب گشته این تالاب پراهمیت، زخم خشکسالی را عمیقتر از هر زمان دیگری بر پیکر خود حس كند.
با این وجود هنوز میتوان با آموزش و افزایش آگاهی مردمان حاشیه این تالاب که در حقيقت بايد اصلی ترین محافظان این گنجینه ی طبیعی باشند به بازگشت حیات در آن امید داشت. مشروط بر آنکه بحرانهایی تازه را برای آن پدید نیاوریم و نگاه های مدیریتی ما در عرصه ی تالاب در دوران حساس خشکسالی به گونه ای باشد که به بازگشت حیات به پریشان کمک شود و از هرگونه اقدام تخریبی که نتایج پایدار مخربی بر عرصه ی آن برجای می گذارد اجتناب شود.
در همین راستا مشخصاً میتوان از تهدید تازه ای که مدتی است حیات پریشان را نشانه رفته و دقیقاً قلب تپنده تالاب یعنی چشمه ها و بکرترین نقاط زیستی آن را هدف گرفته، یاد کرد. احداث جاده در قسمت شمالی تالاب پریشان که همواره به عنوان مأمنی برای پرندگان و جانداران محسوب می شده و شرایطی امن برای گسترش حیات و تنوع آن در مرز بین خشکی و آب را پدید می آورده، مسأله ای است که در صورت عملیاتی شدن، اثرات جبران ناپذیری را بر پیکر پریشان، جانوران، گیاهان و بیش از همه انسانهایی وارد خواهد آورد که در اطراف آن زندگی میکنند و حیات دارند.
احداث این جاده علاوه بر آنکه موجب قطع ارتباطی جانوران و گیاهان کنارآبزی با تالاب خواهد شد، بر چشمه های حیاتی آن که یکی از اصلی ترین منابع تأمین آب پریشان هستند نیز اثر خواهد گذاشت و موجب مسدود شدن آنها خواهد شد. از دیگر سو دسترسی عمومی به نقاط بکر پریشان (که می تواند به عنوان منبعی غنی برای مطالعات زیست محیطی و گسترش دانش تالاب ها قلمداد شود)، علاوه بر آنکه فرصت های دانش پژوهی و گسترش علم تالاب ها را در آن منطقه به کلی نابود خواهد کرد، باعث تغییر چهره ی منطقه از شرایط بکر و امن برای زیست جانداران به مناطقی با کمترین و نامناسب ترین پوشش گیاهی و تنوع جانوری خواهد شد.
چنين است كه ما كنشگران عرصه محيط زيست و منابع طبيعي كشور، ضمن تأکید بر لزوم توجه جدی به لحاظ مسايل معیشتی، رفاهی و بهداشتی حاشیه نشینان پریشان و با تأکید بر بی بازگشت و عمیق بودن تأثیرات نامطلوب ناشی از احداث جاده در ناحیه شمالی این تالاب، مسوولین و تمامي تصمیم گیرندگان ذیربط را به بررسی، شناخت و اجرای طرح های پایداری دعوت می نمایند که بتواند ضمن رعایت کردن کلیه ی آموزه‌هاي محيط زيستي، حاشیه نشینان پریشان را نیز بهره مند سازند. رخدادي كه در صورت وقوع مي‌تواند حياتي پايدار و بانشاط را براي همه‌ي زيستمندان پريشان از جمله انسان به ارمغان آورد.